![](/assets/img/news-img/f90568ea32e5437080d0bcbf8bd7f60f.jpg)
طرحواره یا تله های اسرار آمیز زندگی
طرحوارهها یا تلههای زندگی در واقع الگوهای نادرستی هستند که از کودکی در وجود اشخاص شکل گرفتهاند . روانشناس کمک میکند بتوانیم طرحوارهها را شناسایی کرده و آنها را در ذهن خود مدیریت و برطرف کنیم .
تلههای زندگی چگونه روی زندگی ما تاثیر میگذارند ؟ آیا تا به حال چیزی درمورد تلههای زندگی شنیدهاید ؟ به مثالهای زیر توجه کنید !
- معمولا در رابطه جذب آدمهایی میشوم که من را نادیده میگیرند . انگار اصلا روش محبت کردن به من را بلد نیستند با این حال نمیتوانم از رابطهام با فردی بیمحبت دست بکشم .
- همیشه در زندگیام خواستهی دیگران را به خواستهی خودم ترجیح دادم . طوری که انگار آنها به من اولویت دارن و این همیشه باعث دیده نشدنم میشود .
- همیشه منتظر یک اتفاق بد هستم . حتی یک سرماخوردگی ساده باعث ترس من میشود جوری که انگار یک بیماری لاعلاج گرفتم .
- همیشه حس بی ارزشی و ناکافی بودن دارم . حتی در بهترین حالت هم که مورد تمجید و تحسین دیگران هستم صدایی درونم هست که میگوید دروغ میگویند !
- همیشه درگیر یک الگوی تکراری در روابطهام هستم . جوری که اول که میآیند ادعا میکنند دوستم دارند اما در آخر تنهایم میگذارند .
- هر چقد در زندگیام موفق باشم باز هم احساس شکست و سرخوردگی رهایم نمیکند گویی صدایی دائم در سرم میگوید تو کافی نیستی !
اینها الگوهایی هستند که به صورت مداوم در زندگی برخی افراد تکرار میشوند و زندگی فرد را تحت تاثیر قرار میدهند . به این الگوهای مداوم تکرار شونده طرحواره میگویند .
تلههای زندگی معادل عامیانهی طرحوارههایی هستند که از کودکی و نوجوانی در ذهن ما شکل میگیرند و تبدیل به عینکی میشوند تا با آنها به جهان بنگریم !
آیا انسان توانایی این را دارد که با این صداها بجنگد و از افتادن به دام این تلهها فرار کند ؟
اینجاست که نقش مهم طرحواره درمانگر به میان می آید . طرحواره درمانگر با شناسایی تک تک این تلهها و آموزش آگاهی میتواند به افراد درگیر کمک کند .
نقش طرحواره درمانگر چیست ؟؟
شاید این سوال برایتان پیش بیاید که به تنهایی و فقط با آشنا شدن با طرحوارهها میتوان به آنها غلبه کرد ؟
متاسفانه پاسخ سوال شما منفیست و تنها شناخت طرحوارهها برای غلبه با آنها کافی نیست .
افراد معمولا با زندگی کردن همراه این طرحوارهها احساس راحتی میکنند و بنابرابن به این نتیجه میرسند که طرحوارههایشان درست است .
چراکه ما تمایل داریم دردها و رنجهای دوران کودکیمان را کماکان زنده نگه داریم . فروید به این پدیده، "اجبار به تکرار" میگوید . فردی که در کودکی از پدرش کتک میخورده یا تحقیر میشده با فردی بددهن ، گستاخ و پرخاشگر ازدواج میکند . فردی که از طرف خانواده طرد شده و نادیده گرفته میشده درگیر رابطهای عاطفی با فردی میشود که دائما او را پس میزند . فردی که در کودکی تحت سلطهی دیگران بوده ممکن است در بزرگسالی به شدت دیگران را کنترل کند . اینجاست که مداخلهی یک روانشناس برای پیدا کردن این طرحوارهها نقش مهمی پیدا میکند .
۴ ویژگی تله های زندگی :
1- الگوهای تکراری از خاطرات و احساسات و افکار و رفتارهایی را موجب میشوند
2-در طول سالهای کودکی و نوجوانی شکل میگیرند
3-در سراسر زندگی فرد وجود دارند
4-به راحتی میتوانند زندگی فرد را مختل کنند
همانطور که میدانید تجارب اولیهی زندگی نقش بسیارمهمی در شکل گیری هویت و شخصیت انسانها دارد و این نقش در شکل گیری تلههای زندگی هم بی تاثیر نیست !
چهار دسته تجارب اولیه زندگی باعث به وجود آمدن سریع طرحوارهها میشود که عبارتند از:
1. ناکامی ناگوار نیازها : وقتی اتفاق میافتد که فرد تجارب خوشایندی را تجربه نکند ( رها شدگی - محرومیت )
2. آسیب دیدن و قربانی شدن ( بی اعتمادی – بد رفتاری )
3. زیادی چیز های خوب را تجربه کند ( وابستگی - بی کفایتی )
4. تجارب همانند سازی با واالدین : کودک به طور انتخابی با افکار و احساسات والدین همانندسازی میکند و آنها را درونی سازی میکند
همه ی ما در دوران کودکی به شیوههای مختلف آسیب دیدهایم ( طرد شدهایم ، مورد انتقاد قرار گرفتهایم ، مورد بیتوجهی قرار گرفتهایم و یا حتی مورد حمایت افراطی بودهایم ) و در اثر این تجارب اولیه تلههای زندگی بخشی از وجودمان شدهاند .
انسان از زمان تولد پنج نیاز هیجانی بنیادین دارد که باید برطرف شود ، برطرف نشدن این نیازها در دوران طلایی زندگی (کودکی و نوجوانی) عامل دیگری است که باعث شکل گیری این طرحوارهها میشود .
این پنج نیاز بنیادین عبارتند از :
* دلبستگی : رابطهای امن و با ثبات و همراه با عشق
* خودگردانی : توانایی بیرون کشیدن گلیم خود از آب
* محدودیتهای واقع بینانه : توانایی خویشتن داری و رعایت حقوق دیگران
* خود جهتمندی : آزادی در بیان نیازها و هیجانهای سالم
* خودانگیختگی و بازی : توانایی لذت بردن از زندگی و دیدن جنبههای مثبت
سه سبک مقابلهای با تلههای زندگی : تسلیم ، فرار ، حمله
نقش تاثیرگزار طرحوارهها یا تلههای زندگی انکار ناپذیر است و همواره این عینک روی جهان بینی و رفتار های ما تاثیر میگذارد . شاید این سوال شما نیز باشد که اگر همه ی انسان ها درگیر تلههای مشابه هستند چرا متفاوت رفتار میکنند و دلیل اینهمه تفاوت بین انسانها چیست ؟؟
افراد با استفاده از شیوههای مختلفی با این تلهها مقابله میکنند . این مسئله تعیین کنندهی این پدیده است که کودکانی که در محیط یکسان رشد کردهاند ، تفاوتهای زیادی دارند . برای مثال دو کودک را در نظر بگیرید که والدینشان با آنها بدرفتاری کردهاند . آنها ممکن است واکنشهای متفاوتی نشان بدهند . یکی از آنها ممکن است قربانی شرایط شود و فردی منفعل و بیاراده بار بیاید و در روند کل زندگیاش با همین شیوه پیش برود . دیگری ممکن است بی پروا و سرکش بشود و حتی ممکن است خیلی زود خانه را ترک کند و به فرار از خانه روی بیاورد . برای فهم بیشتر اگر که خواهر و برادر دارید به تفاوتهایتان فکر کنید . اگر که در کودکی مورد انتقاد پدر یا مادرتان قرار میگرفتید واکنش هر کدامتان چگونه بود ؟؟ یکی ممکن است احساس سرخوردگی و ضعف بکند (تسلیم) . دیگری ممکن است خودش را مجبور به انجام کارهای سخت بکند تا تبدیل به فردی بیش از حد موفق بشود (حمله) ، دیگری حتی ممکن است از همه چی کناره گیری کند (فرار) . به این شیوهی متفاوت پاسخ دهی سبکهای مقابلهای میگویند .
(0) دیدگاه
ثبت دیدگاه
ارسال دیدگاه در وبلاگ